جدول جو
جدول جو

معنی کلنجک

کلنجک
خرچنگ، جانوری سخت پوست با چنگال های دراز، لاک خارجی پهن و سخت، یک یا دو زوج آرواره و دو چشم پایه دار که به یک پهلو حرکت می کند و معمولاً در دریا و گاه در خشکی زندگی می کند
پیچپا، پنج پا، کلنجار
تصویری از کلنجک
تصویر کلنجک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کلنجک

کلنجک

کلنجک
خرچنگ را گویند و عربان سرطان خوانند. (برهان) (آنندراج). خرچنگ و سرطان. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کلنجار شود
لغت نامه دهخدا

کل جک

کل جک
دهی از دهستان گاوکان بخش جبال بارز است که در شهرستان جیرفت واقع است و 350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

کلاجک

کلاجک
یک قسم زینت برای قلادۀ سگ. (ناظم الاطباء) ، یک قسم صدفی که با آن شراب خورند. (ناظم الاطباء). و به هر دو معنی رجوع به اشتینگاس شود
لغت نامه دهخدا

کلنکک

کلنکک
بمعنی خرفه است که به عربی بقلهالحمقا خوانند. (برهان) (آنندراج). خرفه. (ناظم الاطباء). تخم خرفه. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کِلنَک و کلکنک شود
لغت نامه دهخدا

کلنجر

کلنجر
نام موضعی و قلعه ای است در هندوستان. (برهان) (آنندراج). موضعی در هندوستان. (ناظم الاطباء). مخفف کالنجر. (حاشیۀ برهان چ معین). و رجوع به کالنجر شود
لغت نامه دهخدا

کلشجک

کلشجک
شهرکی است به ماوراءالنهر نزدیک خمبرک و اردلانکث و ستبغوا، با کشت و برز وآبهای روان. (ازحدودالعالم چ دانشگاه ص 115)
لغت نامه دهخدا

ولنجک

ولنجک
ناحیه ای به شمال غربی تجریش از توابع شمیران تهران در دامنۀ کوه، میان تجریش و اوین
لغت نامه دهخدا