معنی قوت گرفتن - فرهنگ فارسی عمید
معنی قوت گرفتن
- قوت گرفتن
- نیرو گرفتن، توانا شدن، کنایه از زیاد شدن
تصویر قوت گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با قوت گرفتن
قوت گرفتن
- قوت گرفتن
- نیرو یافتن زورمند شدن نیرو گرفتن توانا شدن: چون کار نفس هنگام سستی تن قوت گیرد پس نفس جسم نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
قوت گرفتن
- قوت گرفتن
- نیرومند شدن. نیرو گرفتن. قوت یافتن. توانا شدن: ملک پارسیان زایل شد و اسلام قوت گرفت. (ابن البلخی ص 112)
لغت نامه دهخدا
قول گرفتن
- قول گرفتن
- پیمان گرفتن پشت گرفتن عهده گرفتن از کسی پیمان گرفتن: من از او قول گرفتم که فردا به منزل ما بیاید
فرهنگ لغت هوشیار
دست گرفتن
- دست گرفتن
- بریدن دست، منع کردن باز داشتن از کاری، مدد کردن یاری کردن، مسخره کردن استهزاء نمودن
فرهنگ لغت هوشیار