قاه قاه قاه قاه بر گرفته از قهقهه بنگرید به قهقهه و قهقاه حکایت آواز خنده قهقهه: سید میران قاه قاه خندید فرهنگ لغت هوشیار
قاه قاه قاه قاه خندیدن به آواز بلند را گویند، (برهان)، قهقهه، (حاشیۀ برهان دکتر معین) : زده خنده بر روی خواهندگان دهان زر از جودتو قاه قاه، کمال الدین اسماعیل لغت نامه دهخدا
شاه قام شاه قام پی در پی کشت گفتن بحریف آن گاه که خود را در بازی بدین وسیله فرصت ندهند که بازی دیگر کند و بازی قایم شود فرهنگ لغت هوشیار
قاچ قاچ قاچ قاچ پاره پاره، چاک چاک، تکه تکه، ریش ریش، ریز ریز، تار تار، لَخت لَخت، شَرحه شَرحه فرهنگ فارسی عمید
قره قاط قره قاط درختچه ای با برگ های نوک تیز و گل های سفید یا صورتی، میوه ای سرخ تیره، گوشت دار و ترش مزه که آن را می پزند و می خورند فرهنگ فارسی عمید