جدول جو
جدول جو

معنی فتنه خیز

فتنه خیز
جایی که از آن شر و فساد و فتنه برمی خیزد
تصویری از فتنه خیز
تصویر فتنه خیز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فتنه خیز

فتنه خیز

فتنه خیز
آشوبگر. فتنه جو. فتنه انگیز:
بر سر راه او نشانیده ست
جلوۀ قدّ فتنه خیز مرا.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

سینه خیز

سینه خیز
حرکتی که ضمن آن بدن از پاها تا زیر سینه روی زمین است و شخص با بلند کردن سر و سینه و فشار دو دستش روی زمین خود را جلو می کشد
فرهنگ فارسی معین

خانه خیز

خانه خیز
خیزنده از خانه یعنی چیزی که بی قصد از خانه بهم رسد. (آنندراج). آنچه از خانه بدست آید بدون آنکه آدمی را در بدست آوردن آن قصد بوده است، از خانه بی زحمت آدمی بدست آید:
گهی با چنان گوهر خانه خیز
چو بوطالبی را کنی سنگ ریز.
نظامی (از آنندراج).
بپاسخ دگر باره شد شاه تیز
که خواب از خیالی بود خانه خیز.
نظامی.
چون شوق تو هست خانه خیزم
خوش خسبم و شادمانه خیزم.
نظامی.
اگر خانه خیزی قرارت کجاست
ور از زر درآیی دیارت کجاست.
نظامی.
، کوچانیده. از منزل برکنده: کوچاندن با اهل و اسباب و فرود آوردن شمس الدین محمد شاه را با رعایا و خانه خیز بردن ایشان را بقهستان در سال ششصد و هشتادهشت. (تاریخ سیستان)
لغت نامه دهخدا