معنی طاقت رسیدن طاقت رسیدن کنایه از به پایان رسیدن تاب و توان، تمام شدن طاقت تصویر طاقت رسیدن فرهنگ فارسی عمید
طاقت برسیدن طاقت برسیدن کنایه از به پایان رسیدن تاب و توان، تمام شدن طاقت، طاقت رسیدن فرهنگ فارسی عمید
بطاقت رسیدن بطاقت رسیدن کنایه از بجان رسیدن: و متغلبان دست درازی از حد ببردند و بطاقت رسیدیم. (ابن بلخی) لغت نامه دهخدا
راحت رسیدن راحت رسیدن آسایش یافتن. (ناظم الاطباء). آسودگی رسیدن. مقابل رنج رسیدن: باری بچشم احسان بر حال ما نظر کن کز خوان پادشاهان راحت رسد گدا را. سعدی. گر گزندت رسد ز خلق مرنج که نه راحت رسد ز خلق نه رنج. (گلستان) لغت نامه دهخدا