شیروش شیروش شیرسان. شیرصفت. مانند شیر. شیروار. (یادداشت مؤلف) ، شجاع. متهور. (فرهنگ فارسی معین) : زآن گرانمایه گهر کو هست از روی قیاس پردلی باشد ازین شیروشی پرجگری. فرخی. رجوع به مترادفات کلمه شود لغت نامه دهخدا
شیدوش شیدوش از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری جنگاور در دربار فریدون پادشاه پیشدادی، نیز نام پسر گودرز پهلوان ایرانی فرهنگ نامهای ایرانی
شیردوش شیردوش آنکه شیر می دوشد، ظرفی که در آن شیر می دوشند، دستگاهی که زنان تازه زا برای دوشیدن شیر خود به کار می برند فرهنگ فارسی عمید
شیروا شیروا شیربِرِنج، خوراکی که از شیر، برنج، شکر و گلاب تهیه می شود، شیربا، گُرَنج بِشیر فرهنگ فارسی عمید