معنی سیاه بخت - فرهنگ فارسی عمید
معنی سیاه بخت
- سیاه بخت
- تیره بخت، بدبخت، بدطالع، بی طالع، بداختر
تصویر سیاه بخت
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سیاه بخت
سیاه بخت
- سیاه بخت
- بدطالع و شوم. (آنندراج). بدبخت. تیره بخت، زنی که شوی آنرا دوست ندارد و مطبوع بوی نباشد. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
سیاه بخت
- سیاه بخت
- بدبخت، بی طالع، تیره بخت، شقی، شوربخت، کوربخت، مفلوک
متضاد: خوشبخت، سعید، دم بخت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سیه بخت
- سیه بخت
- تیره بخت. بدبخت:
بدو گفت سهراب آزادگان
سیه بخت گودرز کشوادگان.
فردوسی.
ز قسمت ازلی چهرۀ سیه بختان
بشست و شوی نگردد سفید این مثل است.
حافظ
لغت نامه دهخدا