جدول جو
جدول جو

معنی روبوسی کردن

روبوسی کردن
بوسه زدن بر روی کسی، بوسیدن رخسار یکدیگر
تصویری از روبوسی کردن
تصویر روبوسی کردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با روبوسی کردن

روبوسی کردن

روبوسی کردن
بوسه زدن بر روی کسی. بوسیدن رخسار کسی. بوسه زدن دو کس بر رخسار یکدیگر. رجوع به روبوسی و بوسیدن شود
لغت نامه دهخدا

روباهی کردن

روباهی کردن
کنایه از مکر و حیله کردن بود. (انجمن آرا). کنایه از مکر و حیله ورزیدن باشد. (برهان قاطع) (آنندراج). رجوع به روباه بازی کردن و روباهی شود
لغت نامه دهخدا

عبوسی کردن

عبوسی کردن
اخم کردن. ترش روئی کردن. ابرو درهم کشیدن
لغت نامه دهخدا

روبهی کردن

روبهی کردن
روباهی کردن. روباه بازی کردن. حیله به کار بردن. مکر و فسون ساختن. نیرنگ بازی کردن. رجوع به روباه بازی کردن شود
لغت نامه دهخدا