جدول جو
جدول جو

معنی دیزه

دیزه
اسب سیاه مایل به خاکستری، برای مثال کجا دیزۀ تو جهد روز جنگ / شتاب آید اندر سپاه درنگ (فردوسی - ۱/۲۲۸)
قلعه، پناهگاهی که بر فراز کوه یا جای بلند ساخته شود، اورا، کلات، ملاذ، دژ، قلاط، دز، رخّ، پشلنگ، حصن، ابناخون، دیز
تصویری از دیزه
تصویر دیزه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دیزه

دیزه

دیزه
رنگ، رنگ سیاه و کبود، اسبی که رنگش سیاه یا خاکستری باشد، دیزج، دیزک
دیزه
فرهنگ فارسی معین

دیزه

دیزه
ایستگاه خطآهن میان صوفیان و شرفخانه در آذربایجان 28 کیلومتری صوفیان و 59 کیلومتری تبریز. (یادداشت لغتنامه)
نامی است که امروزه به صمکان داده اند. (حاشیۀ نزهه القلوب چ دبیرسیاقی ص 141 از فارسنامۀ ناصری ص 226)
لغت نامه دهخدا

دیسه

دیسه
رنگ لون، شبیه نظیر: بی دیس (بی نظیر)، پسوند شباهت و لیافت: حور دیس تندیس طاقدیس فرخاردیس
فرهنگ لغت هوشیار