معنی داد زدن
داد زدن
داد کشیدن، فریاد کردن، آواز بلند برآوردن
تصویر داد زدن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با داد زدن
داد زدن
داد زدن
Yell
دیکشنری فارسی به انگلیسی
داد زدن
داد زدن
кричать
دیکشنری فارسی به روسی
داد زدن
داد زدن
schreien
دیکشنری فارسی به آلمانی
داد زدن
داد زدن
кричати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
داد زدن
داد زدن
krzyczeć
دیکشنری فارسی به لهستانی
داد زدن
داد زدن
大喊
دیکشنری فارسی به چینی
داد زدن
داد زدن
gritar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
داد زدن
داد زدن
gridare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
داد زدن
داد زدن
gritar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی