جدول جو
جدول جو

معنی خاک برگ

خاک برگ
خاکی که با برگ های پوسیده مخلوط کرده و در گلدان یا باغچه می ریزند
تصویری از خاک برگ
تصویر خاک برگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خاک برگ

خاک برگ

خاک برگ
خاک که از برگهای پوسیده کنند کود و رشوه را
لغت نامه دهخدا

خاکه برگ

خاکه برگ
برگهای ریز و پوسیده که کود و رشوه را بکار آید
لغت نامه دهخدا

خاک برسر

خاک برسر
مصیبت دیده، برای مِثال پیران قبیله خاک برسر / رفتند به خاک بوس آن در (نظامی۳ - ۴۲۴)، خوار، ذلیل. در مخاطبه دشنام و نفرین است نسبت به مخاطب
خاک برسر شدن: کنایه از بدبخت شدن، بیچاره شدن
خاک برسر
فرهنگ فارسی عمید

خاک بوس

خاک بوس
بوسندۀ خاک در نزد کسی به رسم تعظیم و احترام، بوسیدن زمین از روی ادب و احترام، برای مِثال ز این پس من و خاک بوس پایت / گردن نکشم ز حکم و رایت (نظامی۳ - ۴۹۰)
خاک بوس
فرهنگ فارسی عمید

خاک بیز

خاک بیز
کسی که خاک را برای یافتن چیزی با ارزش غربال کند، برای مِثال زر سوده را گر بود ریزریز / به سیماب جمع آورد خاک بیز (نظامی۶ - ۱۰۸۶)، کنایه از خاکسار
خاک بیز
فرهنگ فارسی عمید

خاک سرخ

خاک سرخ
نوعی خاک به رنگ سرخ که دارای مقدار زیادی اکسید آهن است
خاک سرخ
فرهنگ فارسی عمید