معنی تبرزد تبرزد نبات، برای مثال از دست دوست هرچه ستانی شکر بود / وز دست غیر دوست تبرزد تبر بود (سعدی۲ - ۴۳۳)، قطعه های بلوری و معدنی نمک، تبرزین تصویر تبرزد فرهنگ فارسی عمید