جدول جو
جدول جو

معنی بوی ناک

بوی ناک
بوناک، چیزی که بوی بد بدهد، بدبو، گندیده
تصویری از بوی ناک
تصویر بوی ناک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بوی ناک

موی ناک

موی ناک
پر مو، مو دار: (عبدالله عباس وسدی گفتند اژدهای بزرگ نر موی ناک)
موی ناک
فرهنگ لغت هوشیار

موی ناک

موی ناک
پرموی، موی دار، مویین، که موی بسیار دارد، اشعر، (از یادداشت مؤلف) : اژدهای بزرگ سر موی ناک، (تفسیر ابوالفتوح رازی ص 437)
لغت نامه دهخدا

بویناک

بویناک
دارای بوی بد، متعفن، عفن، گنده، بد بوی دارای بوی بد بدبو متعفن
بویناک
فرهنگ لغت هوشیار

بویناک

بویناک
دارای بوی بد، بدبو، متعفن، (فرهنگ فارسی معین)، عفن، متعفن، گنده، نتن، بدبوی: گوشت تو بویناک و زیانکار است، (کلیله و دمنه)،
نمک در مردم آرد بوی پاکی
تو با چندین نمک چون بویناکی،
نظامی (خسروشیرین ص 282)
لغت نامه دهخدا