معنی بشکلیدن بشکلیدن خراش دادن چیزی با ناخن یا یک چیز نوک تیز، پشکلیدن برای مثال یاسمن لعل پوش، سوسن گوهرفروش / بر زنخ پیل گوش نقطه زد و بشکلید (کسائی - ۳۳) تصویر بشکلیدن فرهنگ فارسی عمید