جدول جو
جدول جو

معنی آگشته

آگشته
آغشته، آلوده، تر شده، آمیخته شده با چیزی
تصویری از آگشته
تصویر آگشته
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با آگشته

آگشته

آگشته
محکم بسته. (برهان). آگِسته:
خود مکن قصه دراز آخر نباشد کم زیان
چون طمع آگشته است از جبه و دستار تو.
کمال اسماعیل.
لیکن این بیت کمال اسماعیل ظاهراً در دعوی فرهنگ نویسان نیست
لغت نامه دهخدا

آگشته

آگشته
ترکرده. آلوده. آمیخته. (برهان). آگسته. و رجوع به آگَسته شود:
دلش خود ز تخت و کله گشته بود
به تیمار اغریرث آگشته بود.
فردوسی
لغت نامه دهخدا