زیب، زیور، زینت، برای مثال ببستند آذین به شهر اندرون / پر از خنده لب ها و دل پر ز خون (فردوسی - ۶/۱۰)آیین، رسم، قاعده، قانون، برای مثال نوشتند بر سان و آذین چین / سوی شاه با صدهزار آفرین (فردوسی - لغت نامه - آذین)غرفه و نشیمنگاه های آراسته و مزین در جشن هازیب، زیور، زینت، برای مِثال ببستند آذین به شهر اندرون / پر از خنده لب ها و دل پر ز خون (فردوسی - ۶/۱۰)آیین، رسم، قاعده، قانون، برای مِثال نوشتند بر سان و آذین چین / سوی شاه با صدهزار آفرین (فردوسی - لغت نامه - آذین)غرفه و نشیمنگاه های آراسته و مزین در جشن ها