معنی اختیار داشتن اختیار داشتن آزاد بودن در انجام دادن کاری، مختار بودن تصویر اختیار داشتن فرهنگ فارسی عمید
اختیارداشتن اختیارداشتن مختار بودن. مخیر بودن. آزاد بودن در انجام دادن عملی. مقابل اضطرار و اجبار. لغت نامه دهخدا
استوار داشتن استوار داشتن بر قرار داشتن محکم ساختن، باور داشتن باور کردن، اطمینان داشتن مطمئن بودن امین شمردن فرهنگ لغت هوشیار
اشتیاق داشتن اشتیاق داشتن ایاسگی شور داشتن میل و رغبت داشتن به شیفته دیدار و وصول کسی یا چیزی بودن فرهنگ لغت هوشیار
اشتهار داشتن اشتهار داشتن سرشناسی بلند آوازگی به نام بودن نامی بودن مصدر) ناموری داشتن معروف بودن فرهنگ لغت هوشیار