جدول جو
جدول جو

معنی یک تهی

یک تهی
یک لا، یک لایی، ویژگی جامۀ یک لا و نازک
تصویری از یک تهی
تصویر یک تهی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با یک تهی

یک تهی

یک تهی
جامۀ یکتو چنانکه در ایام گرما پوشند. (آنندراج) (غیاث). جامۀ بی آستر:
بوستان کز ژاله پوشیدی قمیص یک تهی
این زمان از برف پوشیده قبای پنبه دار.
سعید اشرف.
، پیراهن و زیرپیراهنی زنان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

یک ته

یک ته
یک لا. یک تو. یکتا. (یادداشت مؤلف). رجوع به یک تهی و یکتا شود
لغت نامه دهخدا

یک تیغ

یک تیغ
یکپارچه، یکدست مثلاً لباس قرمزِ یک تیغ، به طور یکپارچه، به تمامی، سراسر مثلاً لباسش یک تیغ قرمز بود
یک تیغ
فرهنگ فارسی عمید