معنی نشگنج نشگنج وشگون، عمل گرفتن و فشار دادن پوست و گوشت بدن کسی با دو سر انگشتنشگون، اشکنج، نخجل، نخچل، نخجیل، نیلک، برای مثال آن صنم را ز گاز و از نشگنج / تن بنفشه شد و دو لب نارنج (عنصری - ۳۶۴) تصویر نشگنج فرهنگ فارسی عمید