جدول جو
جدول جو

معنی ماهی خوار

ماهی خوار
ویژگی هر جانوری که از ماهی تغذیه می کند، پرنده ای با منقار دراز، دم کوتاه و پرهایی به رنگ سبز و آبی و سفید که بیشتر در کنار رودخانه ها می نشیند و ماهی صید می کند
تصویری از ماهی خوار
تصویر ماهی خوار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ماهی خوار

ماهی خواره

ماهی خواره
دیدن ماهی خواره، دلیل زن بود. اگر دید ماهی خواره داشت، دلیل که زنی بخواهد. اگر دید ماهی خواره از دست او بپرید، دلی که زن را طلاق دهد. جابرمغربی گویدک دیدن ماهی خواره، دلیل غم و اندوه است. محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب

ماهیخوار

ماهیخوار
پرنده ای که دارای منقار کیسه ای و دم کوتاه و پرهایش برنگ سبز و آبی و سفید است و بیشتر در کنار رودخانه ها می نشیند
فرهنگ لغت هوشیار

ماهی خور

ماهی خور
دهی از دهستان میان ولایت است که در بخش حومه وارداک شهرستان مشهد واقع است و 194 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

ماهی خاویار

ماهی خاویار
در علم زیست شناسی هر یک از ماهی های خوراکی غضروفی، شامل اوزن برون، تاس ماهی و فیل ماهی که تخم آن ها به صورت خاویار مصرف می شود
ماهی خاویار
فرهنگ فارسی عمید

باقی خوار

باقی خوار
پس مانده خور. خورندۀ بازمانده:
قطب شیر وصید کردن کار او
باقیان این خلق باقی خوار او.
مولوی.
زانکه باقی خوار شیر ایشان بدند
شیر چون رنجور شد تنگ آمدند.
مولوی
لغت نامه دهخدا

ماهیخواری

ماهیخواری
حالت و چگونگی ماهیخوار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به معنی اول ماهیخوار شود
لغت نامه دهخدا

ماهی خورک

ماهی خورک
بوتیمار. (مؤید الفضلا، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا