جدول جو
جدول جو

معنی گران رکابی

گران رکابی
ثبات قدم و پایداری در جنگ، وقار، سنگینی
تصویری از گران رکابی
تصویر گران رکابی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گران رکابی

گران رکابی

گران رکابی
ثبات قدم و پافشاری در روز جنگ: از ناله وران گران رکابی الحق سپه گران شکستم. (خاقانی)، وقار تمکین، سنگینی ثقل: حرارت سخطت با گران رکابی سنگ ذبول کاه دهد کو ههای فربی را. (انوری)
فرهنگ لغت هوشیار

گران رکابی

گران رکابی
کنایه از حمله بردن است. عمل گران رکاب:
از ناله در آن گران رکابی
الحق سپه گران شکستم.
خاقانی.
، ثقیل و سنگین بودن:
حرارت سخطت با گران رکابی سنگ
ذبول کاه دهد کوههای فربی را.
انوری
لغت نامه دهخدا

گران رکاب

گران رکاب
سواری که در میدان جنگ پایداری و در برابر دشمن ایستادگی کند
گران رکاب
فرهنگ فارسی عمید

گران رکاب

گران رکاب
پا فشار سر سخت، آرمیده گرانسنگ آنکه در روز جنگ بحمله دشمن از جای نرود و ثابت قدم باشد، آرمیده باوقار باتمکین مقابل سبک عنان
فرهنگ لغت هوشیار

گران رکاب

گران رکاب
آن که در روز جنگ به حمله دشمن از جای نرود و ثابت قدم باشد، آرمیده، باوقار
گران رکاب
فرهنگ فارسی معین

گران رکاب

گران رکاب
کسی را گویند که در روز جنگ به حملۀ خصم از جا نرود و ثابت قدم باشد و جای خود را نگاه دارد. (برهان) (آنندراج) (غیاث) ، کنایه از مردم آرمیده و باتمکین. (برهان)
لغت نامه دهخدا

گران کابین

گران کابین
زنی که با مهر بسیار بشوی رود سنگین مهر: بچه ماند ک بعروسی عالم که سبک روح و گران کابین است. (ابوالفرج رونی)
فرهنگ لغت هوشیار

گران خوابی

گران خوابی
گران خسبی: و در شان گرجیان غافل که جز گران خوابی از بخت بهره ای نداشتند مصدوقه کریمه افامن اهل القری ان یاتیهم باسنابیاتا بظهور پیوست
فرهنگ لغت هوشیار

گران خوابی

گران خوابی
گران خواب بودن. دیر بیدار شدن. سنگین خوابی: صداع بلغمی هفت نوع است: یکی گرانی سر و چشم. دوم کسلانی و دیرکاری. سیم خفتن و گران خوابی... (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا