معنی فراخ فراخ وسیع، پهن، پهناور، گسترده، برای مثال به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار / که برّ و بحر فراخ است و آدمی بسیار (سعدی۲ - ۶۴۷)، گشاد، فراوانفراخ رفتن: کنایه از زیاده روی کردن، سریع رفتن تصویر فراخ فرهنگ فارسی عمید