ظفر یافتن ظفر یافتن پیروز شدن فتح کردن، دست یافتن بر مسلط شدن بر. پیروز گشتن دست یافتن فرهنگ لغت هوشیار
ظفر یافتن ظفر یافتن اِفلاج. اِظفار. بَلل. فَلج. استیلاء. کامیاب شدن. مظفر شدن. غلبه کردن. دست یافتن: دلشاد زی و کامروا باش و ظفر یاب بر کام و هوای دل و بر دشمن غدار. فرخی. مال شد در جهان چو منهزمی تا بر او یافت جود تو ظفری. مسعودسعد لغت نامه دهخدا