جدول جو
جدول جو

معنی صورتک

صورتک
صورت کوچک، تصویر کوچک، مجسمۀ کوچک، ماسک
تصویری از صورتک
تصویر صورتک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صورتک

صورتک

صورتک
نگارک، تندیسک از خاز (خمیر نان) : تتی صورت کوچک تصویر کوچک، مجسمه خرد
فرهنگ لغت هوشیار

صورتک

صورتک
مصغر صورت. صورتهای خرد. تصویرهای کوچک. مجسمه های خرد: همچنان باشد که صورتکها ساخته باشی از چوب و از نمد بعد از آن به حضرت عرض کنی... (فیه ما فیه)
لغت نامه دهخدا

صورتی

صورتی
نمایی، سرخابی از رنگ ها رنگ سفید که به سرخی زند: برای عروس یک پیراهن صورتی با گلهای سرخ دوخته بودند. توضیح چون رنگ گلی را بیشتر کنند و مختصری رنگ بنفش به آن اضافه کنند صورتی خوشرنگ به دست می آید، ظاهری
فرهنگ لغت هوشیار

گورتک

گورتک
آنکه مانند گور بدود: برق جه باد گذر یوز دو و کوه قرار شیر دل پیل قدم گورتک آهو پرواز. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار

صورتی

صورتی
از رنگ های ترکیبی مانند رنگ چهره یا سرخ روشن، سفید مایل به سرخ، گلی، دارای چنین رنگی
صورتی
فرهنگ فارسی عمید

صورتکش

صورتکش
نقاش، آنکه صورت کسی یا چیزی را بر روی کاغذ یا چیز دیگر نقش کند، صورتگر، چهره پرداز، کارگری که در و دیوار ابنیه را رنگ آمیزی می کند
صورتکش
فرهنگ فارسی عمید