شگون. فال نیک. (ناظم الاطباء). مخفف شگون است که به فال نیک برداشتن و به میمنت دانستن چیزها باشد، مانند: پرواز مرغان و حرکات وسکنات آدمیان، وحوش و امثال ایشان. (از برهان) (از غیاث). و این مفرس سُگن باشد مرکب از لفظ ’سو’ که به هندی نیک است و ’گن’ به معنی اثر. (از آنندراج). فال نیک باشد و آن را مروا گویند. (فرهنگ جهانگیری). - شگن گرفتن، فال نیک و شگون گرفتن. (فرهنگ جهانگیری) : ماه و زهره خیره بین از حسنشان مشتری از رویشان گیرد شگن. مولوی (از جهانگیری). رجوع به شگون شود
آگندنی باشد مثل آنچه در جامه و لحاف و بالش کنند از پنبه و پشم و غیره، آگننده. حشو آکنه آکنش، در کلمات مرکببمعنی آلود (آلوده) مرصع انباشته مانند و گونه دارا و صاحب اندود (اندوده) آید: زهر آگین گوهر آگین عقیق آگین طلسم آگین عشرت آگین زرآگین
کار و حال، خوی طبیعی، امر بزرگ و مهم، سپاوه داب، فراخور فربر، پایگاه کار حال، امر بزرگ امر مهم جمع شئون (شوء ون)، جمع الجمع شئونات. در شئامت. در حق درباره