معنی دم فرو بستن دم فرو بستن کنایه از خاموش شدن، ساکت شدن، سکوت کردن تصویر دم فرو بستن فرهنگ فارسی عمید
چشم فرو بستن چشم فرو بستن چشم بر هم نهادن چشم بستن، یا چشم از چیزی. صرف نظر کردن از آن. یا چشم از جهان. مردن قطع حیات کردن فرهنگ لغت هوشیار
چشم فرو بستن چشم فرو بستن مردننگاه نکردن به کسی یا چیزی، ترک نظاره کردنصرف نظر کردن، برای مِثال دلارامی که داری دل در او بند / دگر چشم از همه عالم فروبند (سعدی - ۱۴۸) فرهنگ فارسی عمید