جدول جو
جدول جو

معنی در

در
درون، اندرون، به سوی، به طرف
آنچه از چوب یا آهن یا چیز دیگر درست کنند و میان دیوار یا جلو اشکاف یا سر صندوق یا روی چیز دیگر کار بگذارند که باز و بسته شود
در اول بعضی مصادر افزوده می شود و معنی کلمه را اندکی تغییر می دهد مثلاً درآمدن، درآوردن، درآویختن، دربردن، در رسیدن، دررفتن، درساختن، درگذشتن
پسوند متصل به واژه به معنای درنده مثلاً پرده در، صفدر
تصویری از در
تصویر در
فرهنگ فارسی عمید