جدول جو
جدول جو

معنی دادو

دادو
دادا، دادک، خدمتکار پیر، پیرغلام، للیه، برای مثال بیرون پر ازاین طفلی ما را برهان ای جان / از منت هر دادو وز غصۀ هر دادا (مولوی - ۱۴۶۴)
تصویری از دادو
تصویر دادو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دادو

دادو

دادو
ترکی دادا پارسی بنده خانه زاد انگلیسی فاژ (فاق)، رفک (قرنیز) غلام (عموما)، هر غلامی که از کودکی خدمت کسی را کرده باشد (خصوصا)
فرهنگ لغت هوشیار

دادو

دادو
غلام (عموماً) هر غلامی که از کودکی خدمت کسی کرده (خصوصاً)
دادو
فرهنگ فارسی معین

دادو

دادو
پیرغلام، مطلق غلام را گویند عموماً و پیرغلامی را که از کوچکی خدمت کسی کرده باشد خصوصاً، (برهان)، پیرغلامی که از خردی باز خدمت کرده باشد، غلام پیر که خدمت خردان کند، هر غلام عموماً و پیرغلامی که از طفلی خدمت کرده باشدو بمنزلۀ لله بود خصوصاً، (جهانگیری) :
بیرون بر از این طفلی ما را برهان ای جان
ازمنت هر دادو وز غصۀ هر دادا،
مولوی
لغت نامه دهخدا