معنی خلیش خلیش لجن، گل و لای تیره رنگ که ته جوی و حوض آب جمع می شودلش، لوش، لژن، بژن، لجم، لژم، غلیژن، غریژنگ، خرّ، خرد، خره، کیوغ،شور و غوغا، آشوب تصویر خلیش فرهنگ فارسی عمید