معنی خشکوا - فرهنگ فارسی عمید
معنی خشکوا
- خشکوا
- نانی که خمیر آن ور نیامده است، نان فطیر
تصویر خشکوا
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با خشکوا
خشکفا
- خشکفا
- نان فطیر را گویند و آن نانی است که پیش برآمدن خمیر پزند. (برهان قاطع) (از آنندراج) (از انجمن آرای ناصری). خشکوا
لغت نامه دهخدا
خشکبا
- خشکبا
- نانی که پیش از برآمدن خمیر پزند و به عربی فطیر گویند. (از فرهنگ رشیدی). خشکفا. خشکوا. رجوع به خشکفا و خشکوا شود
لغت نامه دهخدا
شکوا
- شکوا
- شکوی. ناله. شکوه. گله. (ناظم الاطباء). شکوی. گله. (یادداشت مؤلف). رجوع به شکوی شود
لغت نامه دهخدا