معنی چپه کردن
چپه کردن
واژگون شدن، وارون شدن، کنایه از خوابیدن
تصویر چپه کردن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با چپه کردن
کپه کردن
کپه کردن
آکومولاسیون
فرهنگ واژه فارسی سره
چله کردن
چله کردن
زه کردن کمان را کمان را چله بستن
فرهنگ لغت هوشیار
چکه کردن
چکه کردن
ریختن قطرات آب از سقف و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
کپه کردن
کپه کردن
توده کردن روی هم انباشتن
فرهنگ لغت هوشیار
چکه کردن
چکه کردن
Dribble, Ooze
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کپه کردن
کپه کردن
Bale
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کپه کردن
کپه کردن
fazer fardos
دیکشنری فارسی به پرتغالی
چکه کردن
چکه کردن
капать , сочиться
دیکشنری فارسی به روسی
چکه کردن
چکه کردن
tröpfeln, sickern
دیکشنری فارسی به آلمانی