جدول جو
جدول جو

معنی تلخ جوک

تلخ جوک
تلخک، کاسنی، گیاهی خودرو با برگ های کرک دار، ساقه ای کوتاه و گل های آبی که ریشه، برگ و دانۀ آن مصرف دارویی دارد، هرگاه دانه های تلخ آن با گندم مخلوط و آرد شود طعم آرد را تلخ می کند، کسنی، انگوپا، تلخ دانه، هندبید، انوپا، تلخ جکوک، هندباج، هندبا
تریاک
دانۀ گیاهی شبیه گندم که در مزارع گندم می روید، تلخه، زوان
تصویری از تلخ جوک
تصویر تلخ جوک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تلخ جوک

تلخ جوک

تلخ جوک
بمعنی تلخ جکوک است که کاسنی صحرایی باشد. (برهان). کاسنی بری. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

تلخ جکوک

تلخ جکوک
تلخک، کاسنی، گیاهی خودرو با برگ های کرک دار، ساقه ای کوتاه و گل های آبی که ریشه، برگ و دانۀ آن مصرف دارویی دارد، هرگاه دانه های تلخ آن با گندم مخلوط و آرد شود طعم آرد را تلخ می کند، هُندبید، اَنگوپا، هِندَبا، هِندباج، اَنوپا، تَلخ دانِه، کَسنی، تَلخ جوک
تریاک
دانۀ گیاهی شبیه گندم که در مزارع گندم می روید، تَلخِه، زَوان
تلخ جکوک
فرهنگ فارسی عمید

تلخ جکوک

تلخ جکوک
کاسنی صحرایی و معرب آن طرخشقوق باشد و به عربی یعضید گویند. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). و آن را تلخ جوک نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). کاسنی بری. (ناظم الاطباء). رجوع به تلخ جوک شود
لغت نامه دهخدا

تلخ جوان

تلخ جوان
زهر و سم و مرگ. (ناظم الاطباء). و در بیت زیر از نظامی مقصود، زَهرِه کیسۀ صفراست:
تلخ جوانی یزکی در شکار
زیرتر از وی سیهی دُردخوار.
نظامی.
رجوع به تلخ خوان و رجوع به مخزن الاسرار نظامی چ وحید ص 51 شود
لغت نامه دهخدا

تلخ وش

تلخ وش
تلخ مانند، تلخ مزه، کنایه از می، باده، برای مِثال آن تلخ وش که زاهد اُم الخبائثش خواند /... (حافظ - ۲۶ حاشیه)
تلخ وش
فرهنگ فارسی عمید

تل گوک

تل گوک
دهی از دهستان شاپور است که در بخش مرکزی شهرستان کازرون واقع است و 107 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

تلخ وش

تلخ وش
تلخ گونه. تلخ مانند. و کنایه از شراب از جهت تلخیی که در آن است:
آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبله العذارا.
حافظ.
رجوع به تلخ و ترکیبات آن شود
لغت نامه دهخدا

تلخ گو

تلخ گو
آنکه به درشتی سخن می گوید و بدآواز که دارای آهنگ خوشی نباشد. (ناظم الاطباء). تند و تیز و طعنه زن. (ناظم الاطباء) :
بخیلی که باشد خوش و تازه روی
بسی به زبخشندۀ تلخ گوی.
امیرخسرو
لغت نامه دهخدا