جدول جو
جدول جو

معنی پشت و روی

پشت و روی
آستر و رویه، وارونه، واژگونه، پشت و رو
تصویری از پشت و روی
تصویر پشت و روی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پشت و روی

رفت و روی

رفت و روی
روفتن روبیدن جارو کردن، یا اداره (دایره) رفت و روب شعبه ای از اداره شهرداری که بامر نظافت خیابانها و کوچه ها رسیدگی کند
فرهنگ لغت هوشیار

رفت و روی

رفت و روی
یا رفت و رو. رفت و روب. (فرهنگ فارسی معین) : سه چیز به شما میراث گذاشتیم رفت و روی و شست و شوی، و گفت و گوی. (تذکره الاولیاء ج 2 ص 335). رجوع به رفت و رو و رفت و روب شود
لغت نامه دهخدا

پشت وارو

پشت وارو
قسمی معلق پریدن کسی که پشت باب ایستاده معلق زند و بر آب آید
پشت وارو
فرهنگ لغت هوشیار