جدول جو
جدول جو

معنی اوژننده

اوژننده
اف کننده، به خاک اف کننده، برزمین زننده
تصویری از اوژننده
تصویر اوژننده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اوژننده

افگننده

افگننده
پرت کننده دور اندازنده، گسترنده، از شماره بیرون کننده ساقط کننده (از حساب)
فرهنگ لغت هوشیار

افکننده

افکننده
پرت کننده دور اندازنده، گسترنده، از شماره بیرون کننده ساقط کننده (از حساب)
فرهنگ لغت هوشیار

دواننده

دواننده
آنکه دیگری را وادار به دویدن کند، کسی که سوار بر اسب یا چهارپای دیگر شود و او را بدواند
دواننده
فرهنگ فارسی عمید