معنی اکواخ
- اکواخ
- کوخ ها، خان های بی پنجره، خانه هایی که کشاورزان و فالیزبانان میان کشتزار برای خود درست می کنند، جمع واژۀ کوخ
واژههای مرتبط با اکواخ
اکواخ
- اکواخ
- جَمعِ واژۀ کوخ. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). جَمعِ واژۀ کاخ و کوخ، به معنی کازه از نی کلک ومانند آن بی روزن. (آنندراج). و رجوع به کوخ شود، لرزه زده شدن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
اکوان
- اکوان
- عالم وجود
اکوار
- اکوار
- جمع کور، پالان ها
اکواد
- اکواد
- جمع کوده، خاک وخاشاک
اکواب
- اکواب
- جمع کوب جامها تنگها کوزه ها
اکواء
- اکواء
- به زبان رنجاندن
اکوان
- اکوان
- کون ها، بودن ها، پدید آمدن ها، هستی ها و عالم وجود، جمعِ واژۀ کون
اکواب
- اکواب
- کوب ها، کوزه ها، جام ها، آسیب ها، صدمه ها، جمعِ واژۀ کوب
اکوان
- اکوان
- جمع کون، هستی ها
