جدول جو
جدول جو

معنی اشک طرب

اشک طرب
اشکی که از غایت شادی و خوشحالی جاری شود، اشک شادی، اشک شیرین، اشک شکرین
تصویری از اشک طرب
تصویر اشک طرب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اشک طرب

اشک طرب

اشک طرب
اشک شیرین که کنایه از گریۀ شادی باشد. (برهان) (هفت قلزم)
لغت نامه دهخدا

اشک ابر

اشک ابر
کنایه از باران و قطراتی که که از ابر فرو میریزد، اَشکِ میغ، اَشکِ سَحاب
اشک ابر
فرهنگ فارسی عمید

اشک سرخ

اشک سرخ
اشک آمیخته با خون، اشکی که از سوز دل و از اندوه بسیار فرو می ریزد، اَشکِ خونین، اَشکِ خونی، اَشکِ حَنایی، اَشکِ گُلگون، اَشکِ جِگَرگون، اَشکِ خون آلود
اشک سرخ
فرهنگ فارسی عمید

اشکرب

اشکرب
برحسب نوشتۀ یاقوت نام قصبه ای است در جهت شرقی اندلس. این محل مسقط رأس بعضی از مشاهیر علما بوده است و معلوم نشد اسپانیاییهای امروز این قصبه را چه مینامند. (از قاموس الاعلام ترکی). شهری است در جانب شرقی اندلس. (معجم البلدان) (مراصد الاطلاع) (منتهی الارب). نام این شهر در انساب اشکرن آمده و سمعانی گوید: شهری است از بلاد شرق اندلس از مغرب. و در حلل السندسیههیچیک از دو صورت دیده نشد. و رجوع به اشکرن شود
شهری به شرقی اندلس. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا