معنی یخ یخ آبی که از شدت سردی بسته و سفت شده باشد، هسر، هسیر، هتشه، کاشهیخ بستن: منجمد شدن آب یا چیز دیگر از شدت سردی، فسرده شدنیخ کردن: سرد شدن، کنایه از دچار ترسیدن یا شگفت زدگی شدن، یخ زدن، فسرده شدن تصویر یخ فرهنگ فارسی عمید