جدول جو
جدول جو

معنی ولکن

ولکن
لکن، ولی، اما، لیکن، ولیکن، ولیک، لیک برای مثال لنگ ولیکن نه سست زرد ولکن نه زشت / گنگ و نگردد خموش ضخم و نباشد گران (مسعودسعد - ۳۴۰)
تصویری از ولکن
تصویر ولکن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ولکن

واکن

واکن
وا کننده باز کننده. یا در واکن. ابزاری که در قوطی و بطری و مانند آنرا باز کند. یا در بطری واکن
فرهنگ لغت هوشیار

ول کن

ول کن
ول کننده رهاکننده، دست بردارنده: تو که ول کن نیستی. یا ول کن معامله نبودن، اصرار و ابرام و پافشاری و سماجت در کارها در دعوا و معرکه کردن دنباله کاری را رها نکردن
فرهنگ لغت هوشیار