نواهی نواهی جمعِ واژۀ ناهیه، نهی کننده، بازدارَنده، آنکه یا آنچه کسی را از امری باز می دارد، وازِع، حابِس، زاجِر، مُعَوَّق، مَناع، رادِع فرهنگ فارسی عمید
نواحی نواحی ناحیه، جانب، جهت، طرف، کرانه، قسمتی از کشور، قسمتی از شهر در تقسیمات اداری، بخش فرهنگ فارسی عمید
نوامیس نوامیس ناموس ها، شرف ها، عفت ها، عصمت ها، کنایه از آگاه و مطلع به باطن امور، راز ها، سرها، کاردان ها، کمینگاههای صیاد، جمعِ واژۀ ناموس فرهنگ فارسی عمید