آنچه که مشک افشاند، معطر: نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد، (حافظ) یا مشک فشان از فقاع. شخصی است که در وقت سخن گفتن بوی خوش از دهانش بر آید
پخش شکر. (فرهنگ فارسی معین) ، گفتار شیرین و خوش. (ناظم الاطباء). شیرین سخنی. (فرهنگ فارسی معین). - شکرافشانی کردن، کنایه از شیرین زبانی کردن. سخنان شیرین گفتن. - ، نغمه ها و نواهای خوش نواختن. - ، سخنان لطیف و شیرین نگاشتن: چرا به یک نی قندش نمی خرند آنرا که کرد صد شکرافشانی از نی قلمی. حافظ