جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مترف

مترف

مترف
به نعمت پرورنده. (از منتهی الارب). پرورنده به نعمت. (آنندراج) ، مردی که وی را توانگری و نعمت بی راه می گرداند و بر باد می دهد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا

مترف

مترف
بی راه گردیده از نعمت. (از منتهی الارب). نعمت که بی راه گرداندکسی را. (آنندراج). کسی که از روی خودسری اصرار به نافرمانی می کند. (ناظم الاطباء) ، به نعمت پرورنده. (از منتهی الارب). و رجوع به اتراف شود
لغت نامه دهخدا

مترف

مترف
گذاشته شده به طور خود هر چه خواهد کند. (منتهی الارب) (آنندراج). واگذاشته به میل خود و خواهش خود که هر چه خواهد کند ، مغرور و خودبین و از خودراضی. (ناظم الاطباء) ، بناز و نعمت پرورده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ستمکار. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

مشرف

مشرف
ناظر، اشراف دارنده، در تصوف آنکه خداوند او را بر ضمایر خلق آگاه می کند
مشرف
فرهنگ نامهای ایرانی