حقیر، زبون، عاجز برای مثال لنگ و لوک و چفته شکل و بی ادب / سوی او می غیژ و او را می طلب (مولوی - ۳۷۳) کسی که دستش معیوب باشد، شل، آنکه روی زانو و کف دست راه برود نوعی شتر قوی هیکل و بارکش عشقه، گیاهی با برگ های درشت و ساقه های نازک که به درخت می پیچد و بالا می رود، ازفچ، نویچ، دارسج، پاپیتال، نیژ، غساک، جلبوب ضخیم لوک و لنگ: آنکه دست و پایش معیوب باشد