معنی گلباز
- گلباز
- آنکه گل را دوست دارد و گل پرورش می دهد
واژههای مرتبط با گلباز
گلناز
- گلناز
- کسی که ناز و غمزه اش مثل گل است، دارای ناز و عشوه ای چون گل
گلبیز
- گلبیز
- گل افشان، گل افشان، گلریز، خوشبو، معطر
گلبان
- گلبان
- نگهدارنده گل، نگهدارنده، محافظ، نام مادر ابرانواس شاعر ایرانی قرن دوم
گلباش
- گلباش
- از نامهای رایج میان زنان کرد
گلباد
- گلباد
- داری بوی گل، کلباد، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران پهلوان تورانی
گلبام
- گلبام
- گلبانگ، بانگ بلند، آواز رسا، گلبام
گلبام
- گلبام
- آواز بلندی باشد که نقاره چیان و شاطران و قلندران و معرکه گیران در وقت نقاره نواختن و معرکه بستن یکباره کشند، لحنی است از موسیقی قدیم: ساغر گلفام خواه کز دهن کوس نعره گلبام وقت بام برآمد. (خاقانی)
گل باز
- گل باز
- آنکه با گل بازی کند، کسی که رغبت بپرورش گلهای نیکو دارد: ز بس صحن چمن از خنده گلزار خرم شد درو چون دست گلباز از هوا گل میتوان چیدن، (عبدالرزاق فیاض)
دلباز
- دلباز
- جای وسیع و باصفا، بلیغ، زبان آور، شبعده باز
