معنی گردن افراختن گردن افراختن گردنکشی کردن، خودنمایی کردن، تکبر کردن، برای مثال بلندآواز نادان گردن افراخت / که دانا را به بی شرمی بینداخت (سعدی - ۱۷۹) تصویر گردن افراختن فرهنگ فارسی عمید