خسته، زخمی و بر زمین کشیده شده، برای مِثال او می خورد به شادی و کام دل / دشمن نزار گشته و فرخسته (ابوالعباس ربنجنی - شاعران بی دیوان - ۱۳۵)، پایمال شده
فِرِشتِه، موجودی آسمانی و غیر قابل رؤیت که مامور اجرای اوامر الهی است و مرتکب گناه نمی شود، اَمشاسپَند، اَمَهراَسپَند، فُروهَندِه، طایِرِ قُدس، مَلَک، طایِرِ فَلَک