جدول جو
جدول جو

معنی غریف

غریف
نیستان، نیزار، بیشه، درخت انبوه و درهم
تصویری از غریف
تصویر غریف
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غریف

غریف

غریف
درختی است نرم و سس-ت. ی-ا آن بردی (گیاهی) است. (منتهی الارب). شجر خوار و قیل البردی. (اقرب الموارد). لحاقبه الشوع و الغریف. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

غریف

غریف
کوهی است مر بنی نمیر را. (منتهی الارب). نام کوهی است متعلق به بنی نمیر. خطفی جد جریر بن عطیه بن الخطفی شاعر که نام وی حذیفه بود، گوید:
کلفنی قلبی ما قد کلَّفا
هواز نیات حللن غِرْیَفا
اقمن شهراً بعد ما تصیَّفا
حتی اذا ما طرد الهیف السَّفا
قَرَّبن بزلاً و دلیلاً مخشفا
اذا حَبَا الرمل له تَعَسَّفا
یرفعن باللیل اذا ما اسجفا
اعناق جنان و هاماً رُجَّفا.
و عنقا بعد الکلال خیطفا.
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

غریف

غریف
ابن عیاش دیلمی، تابعی است. (منتهی الارب). در تاج العروس آمده، غریف بن دیلمی تابعی است و به قولی غریف بن عیاش است و از اهل شام بود. از فیروز دیلمی روایت کند و از صحابه است و ابراهیم بن ابی عبله نیز از وی روایت کند. (از تاج العروس). صحابی به کسی گفته می شود که پیامبر اکرم (ص) را درک کرده، به او ایمان آورده و در دوران زندگی اش به دین اسلام پایبند مانده باشد. این افراد اغلب از نخستین پذیرندگان اسلام بودند و نقش بسیار مؤثری در تشکیل تمدن اسلامی، گسترش فتوحات و نقل احادیث نبوی داشته اند.
نام عابدی یمانی غیرمنسوب است. (منتهی الارب). عابدی است یمانی غیرمنسوب، و علی بن بکار از وی حکایت کند. (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا

دریف

دریف
پشتسوار، پس انداز سرباز پس انداز، رده، پشت هم، دنبالیاب شیوه ای در چامه سرایی که واژگان پیاپی در هر خانی باز آیند
فرهنگ لغت هوشیار