جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سهر

سهر

سهر
به خواب نرفتن سرخ، گاو سرخ سهر گاو، گاو بقر: چو بر شاه تازی بگسترد مهر بیاورد فربه یکی ماده سهر. بیدار ماندن به شب، بیداری
فرهنگ لغت هوشیار

سهر

سهر
سرخ، گاو، به ویژه گاو سرخ رنگ، برای مِثال چو بر شاه تازی بگسترد مهر / بیاورد فربه یکی ما ده سهر (فردوسی - ۸/۷۶)
سهر
فرهنگ فارسی عمید

سهر

سهر
گاو که عربان بقر خوانند. (برهان) (فرهنگ رشیدی) (جهانگیری) (آنندراج) :
چو بر شاه تازی بگسترد مهر
بیاورد فربه یکی ماده سهر.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

سهر

سهر
مرضی است که صاحبش را بیداری و بیخوابی مفرط باشد. (غیاث)
لغت نامه دهخدا