جدول جو
جدول جو

معنی سواقی

سواقی
ساقیه، ساقی، نهر کوچک، جوی خرد، آبراهه
تصویری از سواقی
تصویر سواقی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سواقی

سواقی

سواقی
جمع ساقیه، خرجوی ها، کناد ها (قنوات)، تالاب ها جمع ساقیه بر که ها، جویها نهرها، قناتها
فرهنگ لغت هوشیار

سواقی

سواقی
جَمعِ واژۀ ساقیه، به معنی جوی خرد. (غیاث اللغات). رگهای خردتر از جداول. (یادداشت بخط مؤلف) : و سواقی انهاراز ایثار و نثار ازهار پنداری صفایح هندی آبدار است. (جهانگشای جوینی). و سواقی و انهار را مساحت نکند و نپیماید. (تاریخ قم ص 107). و درختی که بر کنار جوی یا بر کنار سواقی و اودیه واقع شده باشد آنرا نشمارد. (تاریخ قم ص 108) ، جَمعِ واژۀ ساق، بازو
لغت نامه دهخدا

بواقی

بواقی
جمع باقی باقیه، مانده ها مانداک ها جمع باقی و باقیه مانده ها بازمانده ها
فرهنگ لغت هوشیار

رواقی

رواقی
ستاوندی نامی که بر گروهی از شاگردان زنون فرزانه یونانی نهاده شده زیرا او در یکی از ستاوندهای آتن آموزش می داد. پیرو مکتب رواقیان
فرهنگ لغت هوشیار