معنی سکج
- سکجسَکِج
- مویز، انگور خشکیده، انگور سیاه خشک شده، کشمش، سیج، زبیب، هولک، برای مثال همچو انگور آبدار بدی / نون شدی چون سکج ز پیری خشک (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۶)مَویز، انگور خشکیده، انگور سیاه خشک شده، کِشمِش، سَیج، زَبیب، هَولَک، برای مِثال همچو انگور آبدار بدی / نون شدی چون سکج ز پیری خشک (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۶)
فرهنگ فارسی عمید