جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خطو

خطو

خطو
گام. (یادداشت بخط مؤلف) :
کسری ازین ممالک و صد کسری و قباد
خطوی ازین مسالک و صد خطۀ ختا.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

خطو

خطو
گام زدن. (منتهی الارب) (ازتاج العروس) (از لسان العرب) (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا

اطو

اطو
آلتی آهنی که آنرا گرم کنند و کیسی و چین و نورد جامه را توسط آن بر طرف سازند و یا در طول ساق شلوار خط ایجاد کنند. سابقا بجای آلت آهنین کنونی نیم خمی را بر جایی نصب میکردند و بزیر آن آتش میافروختند و جامه بر نیم خم میکشیدند. یا اتوی برقی (الکتریکی)، اتویی که حرارت آن بوسیله یک صفحه عایق میکا که دور آن سیم فرونیکل پیچیده شده و دو سر آن بدو شاخه برق وصل است تاء مین میگردد. چین بر
فرهنگ لغت هوشیار